محمدجعفر یاحقی در نامهای به غلامعلی حدادعادل پیشنهاد داده است که با ایجاد یک مرکز تحقیقات زبان فارسی زیر نظر فرهنگستان، از ظرفیت مهاجران نخبه کشور افغانستان در جهت پاسداری از زبان فارسی بهره برد.
به نقل از نگارخبر ، میگویند «وطن»، مادر دوم هر انسانی است، اما در چند سال اخیر افزایش تنشها، تغییرات اقلیمی و آب و هوایی و ادامه جنگ موجب شده تا برخی مام وطن را رها کرده و رنج سفر را به امید زندگی بهتر به جان بخرند؛ زندگی که در آن خبری از هراس و جنگ وجود نداشته باشد. موج مهاجرتها در سالهای اخیر رشد فزایندهای داشته و بنا بر آمارها گفته میشود که در چند سال اخیر(به ویژه در سال 2016) جهان شاهد بیشترین میزان مهاجرت پس از جنگ جهانی دوم بوده است.
در میان برخی از ملتها مانند افغانستانیها، «مهاجرت» کلمه غریبی نیست. واژهای است آشنا که با خود برای بسیاری تداعیکننده خاطرات متعددی است. بسیاری از آنها با این واژه دردآشنا مأنوس بودهاند؛ روزها جادههای جهان را طی کرده و ایستگاههای قطار را گشتهاند تا طفلی به نام شادی و صلح را بیابند. افغانستان در چند دهه گذشته پیوسته شاهد مهاجرتهای متعدد بوده است؛ اما در این میان آنچه کمتر به چشم آمده و مورد توجه قرار گرفته است، استفاده از ظرفیت فارسیزبانان و نخبگان و پژوهشگران این حوزه است؛ نکتهای که دکتر محمدجعفر یاحقی، استاد گروه زبان و ادب فارسی و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در نامه اخیر خود به غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به آن اشاره کرده است.
یاحقی در بخشی از این نامه نوشته است: آیا زمان آن نرسیده است که جمهوری اسلامی نیز به میانداری فرهنگستان و با حمایت دانشگاههای ما تنی چند از این بیپناهان را زیر چتر حمایت خود بگیرد تا در فرصت مقتضی، پس از آنکه انشاءالله اوضاع در این کشور آرام شد، آنها را به عنوان سرباز زبان و فرهنگ فارسی به هرات و کابل و مزار و نیمروز و قندهار باز پس بفرستد؟
من پیشنهاد میکنم بیاییم در خراسان با کمک دانشگاه فردوسی یک مرکز تحقیقات زبان فارسی زیر نظر فرهنگستان(همانند مرکز پژوهشی شهریار) راه بیندازیم و تنی چند از این آوارگان دانشمند را به کار بگماریم و نشان بدهیم که دلسوز ایران و فرهنگ سربلند ایرانی هستیم.
در مرحله دوم اکنون که دولت خودی بر سر کار و همه چیز بر وفق مراد است، دست کم به وزارت علوم تکلیف کنیم در چند دانشگاه بزرگ کشور بخشهای افغانستانشناسی و مراکز تحقیقات زبانها و لهجههای خراسان بزرگ(به شمول همه نواحی افغانستان) ایجاد کنند تا گروهی از این معلمان آواره زبان فارسی از داخل افغانستان را گرد بیاوریم و به کار بگماریم. نظام ما که حامی مستضعفان و پشت و پناه مسلمانان در جاهای دور هست حق همسایگی و همدینی و همزبانی و همفرهنگی را به جای آورد و به یاری مستضعفان فرهنگی همسایه بشتابد. به خدا قسم صدای هل من ناصر ینصرنی معلمان زبان فارسی افغانستان گوش فلک را کر کرده است.
استفاده از ظرفیت جامعه نخبگان و اهل فرهنگ افغانستان پیشتر از سوی برخی دیگر از اهالی فکر و فرهنگ نیز ارائه شده است. محمدکاظم کاظمی، پژوهشگر و فعال فرهنگی افغانستانی، پیشتر در یادداشتی به این موضوع اشاره کرده و در بخشی از آن نوشته است: پیشنهاد من به دستگاههای دخیل در امور افغانستان این است که تا دیر نشده و این جمع کیفی و نخبۀ افغانستان روانۀ کشورهای دور نشده و یا به دامن دشمنان ما و شما نیفتادهاند، آنان را زیر چتر حمایت بگیرید. تعدادشان در قیاس با تعداد کل مهاجرین زیاد نیست، ولی بازده کیفی آنان برای هر دو کشور قابل توجه خواهد بود.
گفتگو در مورد این post